سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عزم از شرایط مهم سیر و سلوک
 
عزم سلوک
 
بسم الله الرحمن الرحیم

یکی دیگر از شرایط مهم سیر و سلوک عزم است. سالک به محض آنکه گفت خدایا آمدم، از آن به بعد مشکلات و ابتلاها و سختی ها به سراغش می آید. هم از ناحیه نفس خودش و هم از ناحیه خانواده و دوستان و هم از ناحیه غریبه ها، با ناملایمت هایی مواجه خواهد شد. آری، قدم در راه سیر و سلوک قرانی گذاشتن به سادگی میسر نیست و اکثر افراد در ابتدای امر با ذوق و شوق و عشق وارد این مسیر الهی می شوند، اما بعد از مدتی زیر بار این مسائل کمر خم میکنند و به حال ابتدایی خود بلکه بدتر از آن باز می گردند.حافظ شیرین سخن که خود یکی از عرفای واصل به سر منزل مقصود است، با علم به این مطلب در آغازین بیت دیوانش چه خوش سروده است.

الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها//که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

آری، عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها. خود این راقم سطور این مساله را بارها چشیده است و به شهود آن را یافته است و احتمالا شما خواننده عزیز هم با این مطلب بیگانه نیستی. بارها شاهد آن بودم که دوستانم با حرص و ولعی شدید، در این راه گام گذاشتند و به همان سرعت از این مسیر دلسرد شدند. و البته دوستانی داشته ام که روز به روز بر اشتیاقشان افزوده می گشت و در این مسیر پیش می رفتند. افسوس که این حقیر سر و پا تقصیر اصلا در این مسیر گام نگذاشته ام تا از آن باز گردم یا به پیش روم. اما تو ای دوست دل آگاه، الحمدلله که در راهی، اما به این مطالب نیز دل بده که اینها حاصل تجربیات و افاضات عرفای بزرگی چون علامه طباطبائی هاست که از دل آیات و روایات برآمده و بنده ناقل مطالب این حضراتم. بدان که این مشکلات پیش آمده امری است طبیعی و بدان که این مشکلات غمی را بر دل سالک می اندازد، که ان غم می تواند موجب عروجش یا سقوطش باشد.
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
در این مدت کوتاه و در عین حال بلند زندگانیم ،بارها شاهد آن بوده ام که دوستانی با عشق و علاقه و ذوق و شوق وارد در این وادی شده اند و پس از چند صباحی، برخی چند روز و برخی چند ماه و گاها چند سال، از راه حق منحرف گردیدند و به جرگه مفسیدن فی الارض پیوستند. این ارض به یک معنا ارض جان انسا ن است. سالکین با ورود به مسیر خدایی ارض جانشان را آباد می کنند و پس از انحراف از مسیر، این آبادی را به ویرانه تبدیل می نمایند. پناه می بریم به خدا از این امر.
در این موطن تنها مطلبی که به یاری سالک می آید عزم استوار است. چنان عزمی که او را در این مسیر حفظ کند و به او آنچنان قدرتی دهد که بتواند تمام این مشکلات را پشت سر گذارد و به سر منزل مقصود که لقا الله است نائل آید.
آری، هر چه راه با عظمت تر مشکلات پیش آمده شدیدتر. و هر چه این تند بادها شدتش بیشتر عزم سالک نیز بیشتر. با توکل بر حضرت حق می توان این مسیر را پیمود. وَ عَلَى اللَهِ فَلْیَتَوکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ -وَ عَلَى اللَهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکّلُونَ.
ای سالک الی الله با چراغ عقل در این راه گام زن و از ابتدا به فکر مشکلات پیش رویت باش و آنچنان عزمی به کار آور که اگر تمام عالم به یک طرف بودند و تو در طرف دیگر، باز هم به دلت هراسی راه نیابد.
الهی،شکرت که اگر شرق تا غرب عالم را کفر فرا گیرد در کاخ ربوبی ایمانم سرمویی خلل حاصل ناید. (الهی نامه)
با کمک گرفتن از حضرت حق و توکل به او میتوانی این مسیر سخت و شیرین ، دور و نزدیک را بپیمایی. از عمده مسائلی که سالک را در این مسیر یاری می رساند حشر داشتن با اهل عزم است. در شبانه روز برنامه ای ترتیب دهید و دقایقی را به سخنان و دروس بزرگانی چون حضرت علامه حسن زاده و امثالهم اختصاص دهید که این نفس مسیحایی شما را در این مسیر استوار خواهد ساخت ان شا الله تعالی.
می بایست با عرفای واصل حشر پیدا کنیم. چه با خودشان چه با آثارشان.
فی امان الله



تاریخ : شنبه 91/4/31 | 11:10 صبح | نویسنده : سلوک.عرفان | نظرات ()
برکات در تاریکى دل شب
1- به آب حیات انسانى که علم و ادراک حقائق آنسویى است دسترسى پیدا مى شود.
2- در شب مى شود با قرآن حشر خاص پیدا شود تا این حقیقت غیر متناهى ، مطابق با شاءنیت هر خواننده اى خود را به او نشان دهد و بر او متجلى گردد.
3- در شب مى توان سیر صعودى انسانى نمود که بر قدم ابراهیم قرار گرفته و از رویت کوکب و قمر و شمس به رویت ملکوت سماوات و ارض راه یافت که و اذ نرى ابراهیم ملکوت السموات و الارض .
4- با تهجد شبانه مى شود به مقام شامخ ((محمود)) راه یافت که و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسى اءن یبعثک ربک مقاما محمودا.
5- شب ، وقت تجلى آیات الهى است که هر بیدار دلى را به تفکر و تعقل وا مى دارد که فکر و ذکر را در آن ظهورى تام است الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم و یتفکرون فى خلق السموات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار.
6- شب براى آرامش و سکونت است الله الذى جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه و آن را که سکونت است صعود است .
7- شب وقت شناگرى در دریاى بیکران وجود است که ((و من اللیل فسبحه و ادبار السجود)) صاحبان سجده هاى طولانى را در شب پروازها است که در ابیات تبرى مولایم آمده است :
نصف شو که پُرسُمه گیرمه و ضوء خومّه نماز کمُه چى پروازها با اینکه بى پر هسمه
8- شب است که اهل الله را اویس قرنى مشهد مى سازد که گاهى در سجده اند و گاهى در رکوع ؛ و گاهى در قیام اند و گاهى در قعود و گویند ایکاش از اول تا آخر عالم یک شب بود و ما آن یک شب را در سجده بودیم امن هو قانت اناء اللیل ساجدا و قائما یحذر الاخرة .
9- شب را زمان معراج زمان قرار داده اند که تا عبد در عوالم وجودى بى انتها به سیر و سفر بپردازد که سبحان الذى اءسرى بعبده لیلا من المسجد الحرام الى المسجد الاءقصى در این سیرش به هر آنچه که مقصود وى است بدان دست یابد.
10- شب وقت مواعده حق با کلیمى مشربان است که ((و اذ واعدنا موسى اربعین لیلا)) در میقات شب ، عاشقان، لباس احرام بر تن کنند و لبیک گویان ((رب ارنى انظر الیک )) را نغمه شباهنگ خویش قرار دهند و با دو بال علم و عمل تا بر دوست پرواز کنند.
11- شب سکوت آورد که سکوت از سفره رحمت رحیمیه حق محسوب مى گردد.
12- شب تنزل ملائکه الله و بلکه قرآن را در پى دارد که ((انا انزلناه فى لیلة القدر)).
13- شب، درد صاحبان دل را ظهور مى دهد و آنان را به نعمت عظماى اسم اعظم ((آه آه آه )) مترنم مى کند که آنان را جز آه در بساط نیست لذا گویند: الهى از من آهى و از تو نگاهى .
14- در شب درهاى رحمت الهى را باز کنند و همگان را به ارتزاق از نعمت حضور و مجالست با رب و دو دعوت نمایند.
بالاخره آنکه انسانیت را طالب است دست طلب بر دامن شب است تا خویش را ببیند و به تماشاى آنچه که در خود کاشته است بپردازد. و شب بود که پسر عامرى را مجنون کرد، و نجم آملى را عاشق لیلى آفرین قرار داد. فتدبر.
15- شب، ((اءنا ربکم الاعلى )) را به ((انى انا الله رب العالمین )) تبدیل مى کند و موسوسى مشهدان را به وادى ایمن و مقدس طوى وارد مى کند تا در دل شب به مشاهدات نوریه وصول پیدا کنند.
 
 


منبع:شرح دفتر دل

 




تاریخ : شنبه 91/4/24 | 11:13 صبح | نویسنده : سلوک.عرفان | نظرات ()

IM Jul 11 11:26 AM

 

من:  سلام،  خداقوت،مناجات با دعای افتتاح رادرشبها به مدت40شب  شروع کردید؟

او: علیکم سلام، خدا هم به شما قوت بده، اگه خدا قبول کنه بله.

من: چطوره؟ خوبه؟

او:  بله خوبه چرا که بد باشه!!

او: ولی ای کاش اسرارش را می دونستم تا بتونم بهتر ارتباط برقرار کنم.

من:  بهترین سرّش شاید در سه چیز باشد یا بیشتر؛

1. ارتباط با خدا از طریق اسما و صفات کبریایی

2. صلوات مجزا بر امامان با اسما و صفات و القاب خاص

3.صلوات مخصوص به امام زمان:اللهم و صل علی ولی امرک القائم المومل و...

4. دعای خاص برای استقرار حکومت جهانی

5.  شکوه و ناله مشتاقان او به خاطر نبود نبی و غیبت ولی و...

او:  بله درست می فرمایید.

او: اسرار اینکه چرا تو این ایام سفارش به این دعا شده؟

من: شاید سر سفارش در این ایام این باشد که هیچ سیری در هیچ زمان و مکانی،

بدون عنایت ولی خدا ممکن نیست!

و اوج آن در شب قدر و نزول روح و ملائکه و قرآن در محضر این ولی کامل است.

و چه خوب است سالک در کنار مناجات با رب العالمین به واسطه دعاهای وارده

 در این ایام ولیالی متصل به ولی الله اعظم بشود

و از آن واسطه فیض دریافت کند  که تکوینا چنین است.

ولی کار سالک فهم و توجه به این واسطه فیض بودنِ حضرت حجت است.

او: چه قدر زیبا فرمودید.

من:عرض کردم. به خاطر توجه و عنایت زیبای شما و روحیه پذیرشی که دارید.

می دونم سرتون شلوغه، ولی چندبار با دقت سرفرصت مطالعه بفرمایید.

او:  شنیدن با چشیدن خیلی فاصله داره. دعا بفرمایید حداقل این معارف را بچشیم

من:  نخست آید به دل پیک شنیدن // شود آنگه ...




تاریخ : چهارشنبه 91/4/21 | 12:50 عصر | نویسنده : سلوک.عرفان | نظرات ()

 

 

در قسمتی از حدیثی که حضرت امام موسی‌بن‌جعفر از پدر بزرگوارشان«علیهماالسلام»

درباره‌ی مکالمه‌ی رسول خدا  در شب معراج نقل می‌کند، آمده است که حضرت حق سبحانه

فرمود: «اِنّی خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ شَبَحِ نُورٍ،

ثُمَّ عَرَضْتُ وِلایَتَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ وَ سائِرِ خَلْقی وَ هُمْ اَرْواحٌ، فَمَنْ قَبِلَها کانَ عِنْدی مِنَ الْمُقَرَّبین،

وَ مَنْ جَحَدَها کانَ عِنْدی مِنَ الْکافِرین»(بحارالانوار»، ج26، ص307، روایت71)

یعنی تحقیقاً من، تو و علی و فاطمه و حسن و حسین را از شبح و سایه‌ی نور، خلق کردم،

سپس ولایت ایشان را بر ملائکه و سایر مخلوقاتم، در حالی که روح بودند،

عرضه داشتم، پس هرکس ولایت ایشان را پذیرفت، نزد من از مقرّبین محسوب گردید،

و هرکس انکارشان کرد از کافرین شد.

 




تاریخ : یکشنبه 91/4/18 | 7:25 عصر | نویسنده : سلوک.عرفان | نظرات ()

 

 

دین جهت تبیین، باید در شخصیتی محقق شود که از نظر مقام نوری

در همان قله نبوت باشد. و از آن منظر دین را بنگرد تا سفارشات پیامبر خدا&را

در عالم پیاده نمایدو راه رسول خدا& ادامه یابد. به همین جهت امیرمومنان4در

ادامه حدیث «معرفت بالنورانیه» می‌فرمایند: «وَ أَنَا  الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ»؛

و من همان راه مستقیم به سوی مقصد اصلی هستم.

در قرآن هم «سبیل» داریم و هم«صراط».

سبیل و صراط

سبیل یک راه محدودی است که ما را به یکی از اسماء الهی می‌رساند.

سبیل‌های زیادی باید طی کنیم تا با نور رب العالمین مرتبط شویم،

خداوند فرمود: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»( سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی 69 )؛

کسانی را که در راه من تلاش کنند حتماً به سوی سبیل‌های خود راهنمایی‌ می‌کنم.

ولی صراطِ مستقیم یک مسیر جامع و کامل است که مستقیماً رونده‌ی

 خود را با پروردگار عالم مرتبط می‌کند.

جهاد در راه خدا یک سبیل است و لذا

 می‌گوئید: «جهاد فی سبیل الله»، ولی جهاد فی صراط الله نداریم.

جهاد سبیل است راهی است که به صراط ختم می‌شود،

 کمک به فقرا سبیل الله است. جامع همه ی سبیل‌ها صراط است که به

حضرت «الله» ختم می‌شود. حضرت با توجه به این امر می‌فرمایند:

 «من صراط مستقیم هستم» تامتوجه جامعیت مقام حضرت باشیم.

یعنی اگر نتوانید حرکات و سکنات خود را با شخصیت من تنظیم

کنید ابوموسی اشعری می‌شوید که در عین مقدس‌مآبی راه را گم می‌کند

و ناخواسته در مسیری قرار می‌گیرد که معاویه می‌خواست.

 کسانی ناخواسته به نفع معاویه در مقابل امیرالمؤمنین4ایستادند که

 نماز شبشان ترک نمی‌شد، چون بعضی سبیل‌ها را چسبیدند

و صراط مستقیم را رها کردند. این حرف‌هایی را که بعضی‌ها می‌زنند

که «ما زمان طاغوت نماز می‌خواندیم حالا هم نماز می‌خوانیم پس

 همیشه در راه بوده‌ایم و تفاوتی برای ما ندارد چه کسی حاکم باشد»

به جهت آن است که فرق سبیل الله و صراط الهی را نمی‌دانند

و از این نکته‌ی مهم غافل‌اند که آن مسیری که به بهشت و لقاء پروردگار

ختم می‌شود صراط است و نه سبیل و اگر سبیل الله به صراط ختم نشود

 رونده‌ی آن راه در عین اعمال دینی از راه می‌ماند.

 




تاریخ : شنبه 91/4/17 | 11:0 صبح | نویسنده : سلوک.عرفان | نظرات ()
  • بک لینک | خرید بک لینک