وَ لِلهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا
وَ ذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ
سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ (اعراف:180)
و نامهاى نیکو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانید
و کسانى را که در مورد نامهاى او به کژى مىگرایند رها کنید
زودا که به [سزاى] آنچه انجام مىدادند کیفر خواهند یافت.
همان خدایی که فرموده: « وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثیراً ... ــ پروردگار خود را بسیار یاد کن!» (آل عمران:41)، فرموده است: «وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً ـــ و نام پروردگارت را هر صبح و شام به یاد آور!»(الإنسان:25) و با بداهت و کمی دقت عقلی مشخص است که اسم هر موجودی با ذات او متفاوت است گرچه مرتبط باشد؛ بر همین اساس صدا زدن؛ یاد کردن؛ استمداد طلبیدن از اسم الله(که در ابتدای همه سورههای قرآن همه مسلمانان عالم، با ذکر «بسم الله» چنین میکنند؛ یعنی از «اسم» الله مدد میگیرند نه خود الله)، عین دستور قرآن و مطابق با توحید ناب و استفاده از اسباب و عللی هست که خداوند در عالم خلقت قرار داده که مهمترین این اسباب، اولیاء او و اسماء او در عالم خلقت است. این اسماء به سه صورت کتبی، لفظی و عینی در عالم وجود دارند مثل نوشتن یا الله، یا کریم، یا رحیم، یا ودود و... و یا جاری کردن این اسماء بر زبان و یا وجود عینی این اسماء در عالم خلقت که وجود خلیفةالله(بقره:31)، ولی خدا، انسان کامل و... در عالم هستی میباشند که به تعبیر عرفا، مجلی و مظهر اسماء و صفات خدا هستند.
بر همین اساس فرموده است:
« وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ ـــ و در این کتاب، مریم را یاد کن! »(مریم:16)
و فرمود: « وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا ــ در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو، و پیامبر بود »(مریم:41)
و فرمود: « وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسى إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا ـــ و در این کتاب از موسى یاد کن، که او مخلص بود، و رسول و پیامبرى والا مقام! » (مریم:51)
و فرمود: « وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا ـــ و در این کتاب از اسماعیل یاد کن، که او در وعدههایش صادق، و رسول و پیامبرى(بزرگ) بود! » (مریم:54)
و فرمود: « وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِدْریسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا » (مریم:56)
و این دستور صریح خداوند است که فرموده:
وَ لِلهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا(اعراف:180)
و نامهاى نیکو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانید.
طبق این آیه بندگان موظف هستند که خداوند را بر اساس اسماء بخوانند و قبلا بیان شده اسم خدا غیر از خداست و اسم خدا به صورت کتبی، لفظی و عینی در عالم هستی جاری است. در لفظی و کتبی بودن اسماء خدا بین مسلمانان اختلافی نیست، ظاهرا در عینی بودن اسماء به صورت وجود شخص، برخی کم توجهاند یا قبول ندارند. بنابراین در ادامه از خود قرآن (نه عرفان نظری که امثال ابنعربی و شارحان او مفصل در این زمینه صحبت کردهاند) عینی بودن اسماء خداوند به صورت اشخاص نه اشیاء را نشان میدهیم. در سوره بقره خدای مهربان میفرمایند:
وَ عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا
ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ
فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (بقره:31)
و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت
سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود
و فرمود اگر راست مىگویید از اسامى اینها به من خبر دهید.
به وضوح در این آیه دیده میشود که ضمیر «ها» به اسماء بر میگردد و همین ضمیر یک دفعه تبدیل به «هم» میشود که به قول همه ادبای عرب، ضمیر «هم» اشاره به اشخاص دارد نه اشاره به اشیاء!
بنابراین عرضه اسماء بر ملائکه توسط خداوند، وجود خلفا و اولیای اوست نه صورت لفظی و کتبی.
حال اگر مسلمانی طبق دستور خداوند وظیفه خویش را انجام داد و یکبار خداوند را با اسماء لفظی صدا زد و از او استمداد طلبید و یکبار با اسماء عینی و وجودی که وجود مبارک اولیاء ایشان است که مظهر و مجلای اسماء و صفات خداوند هستند و مصادیق این مظهر و خلفاء، پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلاماند، شرک و کفر است؟!
یا کسانی که در این زمینه کوتاهی میکنند مورد مؤاخذه واقع میشوند؟ چرا که در ادامه آیه سوره اعراف فرموده:
وَ ذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ
سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ (اعراف:180)؛
و کسانى را که در مورد نامهاى او به کژى میگرایند رها کنید
زودا که به [سزاى] آنچه انجام میدادند کیفر خواهند یافت.
پس طبق این بخش از آیه کسانی که به وسیله اسماء خدا، خدا را صدا نمیزنند، نمیخوانند و از اسماء او استمداد نمیجویند، مورد مؤاخذه جدی واقع میشوند نه کسانیکه طبق دستور خدا عمل میکنند.
وجه تمایز این آیات با دسته آیات دیگر که فرموده:
إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکُمْ(اعراف:194)
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ(یونس:18)
در همین «مِنْ دُونِ اللَّهِ» بودن یا نبودن آن است که ولی و خلیفه خدا مظهر و مجلای اسماء و صفات خداوند است پس «مِنْ دُونِ اللَّهِ» نیست؛ به عبارت دیگر برای آنها تاثیر استقلالی قائل نمیشویم بلکه هرچه دارند و هر تاثیری در عالم اعمال می کنند «باذن الله» است که خداوند چندین بار از زبان حضرت عیسی(علیهالسلام) نقل میکند:
آلعمران : 49
أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ: أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ
وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ
.: Weblog Themes By Pichak :.