دین جهت تبیین، باید در شخصیتی محقق شود که از نظر مقام نوری
در همان قله نبوت باشد. و از آن منظر دین را بنگرد تا سفارشات پیامبر خدا&را
در عالم پیاده نمایدو راه رسول خدا& ادامه یابد. به همین جهت امیرمومنان4در
ادامه حدیث «معرفت بالنورانیه» میفرمایند: «وَ أَنَا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ»؛
و من همان راه مستقیم به سوی مقصد اصلی هستم.
در قرآن هم «سبیل» داریم و هم«صراط».
سبیل یک راه محدودی است که ما را به یکی از اسماء الهی میرساند.
سبیلهای زیادی باید طی کنیم تا با نور رب العالمین مرتبط شویم،
خداوند فرمود: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»( سورهی عنکبوت، آیهی 69 )؛
کسانی را که در راه من تلاش کنند حتماً به سوی سبیلهای خود راهنمایی میکنم.
ولی صراطِ مستقیم یک مسیر جامع و کامل است که مستقیماً روندهی
خود را با پروردگار عالم مرتبط میکند.
جهاد در راه خدا یک سبیل است و لذا
میگوئید: «جهاد فی سبیل الله»، ولی جهاد فی صراط الله نداریم.
جهاد سبیل است راهی است که به صراط ختم میشود،
کمک به فقرا سبیل الله است. جامع همه ی سبیلها صراط است که به
حضرت «الله» ختم میشود. حضرت با توجه به این امر میفرمایند:
«من صراط مستقیم هستم» تامتوجه جامعیت مقام حضرت باشیم.
یعنی اگر نتوانید حرکات و سکنات خود را با شخصیت من تنظیم
کنید ابوموسی اشعری میشوید که در عین مقدسمآبی راه را گم میکند
و ناخواسته در مسیری قرار میگیرد که معاویه میخواست.
کسانی ناخواسته به نفع معاویه در مقابل امیرالمؤمنین4ایستادند که
نماز شبشان ترک نمیشد، چون بعضی سبیلها را چسبیدند
و صراط مستقیم را رها کردند. این حرفهایی را که بعضیها میزنند
که «ما زمان طاغوت نماز میخواندیم حالا هم نماز میخوانیم پس
همیشه در راه بودهایم و تفاوتی برای ما ندارد چه کسی حاکم باشد»
به جهت آن است که فرق سبیل الله و صراط الهی را نمیدانند
و از این نکتهی مهم غافلاند که آن مسیری که به بهشت و لقاء پروردگار
ختم میشود صراط است و نه سبیل و اگر سبیل الله به صراط ختم نشود
روندهی آن راه در عین اعمال دینی از راه میماند.
.: Weblog Themes By Pichak :.